معرفی کتاب تختخوابت را مرتب کن
ژنرال ویلیام اچ. مک ریون در کتاب تختخوابت را مرتب کن به بیان ۱۰ درس ارزشمندی که در زمان خدمت خود در نیروی دریایی آمریکا فرا گرفته است میپردازد.نکات کوچکی که در این کتاب گفته شده میتواند زندگی شما را زیر و رو کند!
ذر این کتاب ده فصل ارائه شده که ژنرال ویلیام اچ. مک ریون در تمرینات نیروی دریایی آنها را فرا گرفته. او در هر فصل به یکی از شیوههای رفتاری و تربیتی یگان ویژه نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا پرداخته است. تختخوابت را مرتب کن بسیار شبیه به آثار موفقیت است اما یک تفاوت بزرگ هم با اینگونه کتابها دارد. آن هم در این است که خود نویسنده همهی این نکات را لمس کرده و با آنها زندگی کرده و میکند.
هر یک از درسهای این کتاب که در برابر چالشهای مختلف زندگی ایجاد میشوند، اهمیت یکسانی دارند و اصلا مهم نیست که شما در چه جایگاهی قرار دارید و یا در چه موقعیتی از جامعه خود هستید. بالاخره یک روز از آنها استفاده خواهید کرد.
اگر علاقهمند به مطالعه این کتاب هستید پیشنهاد می کنیم کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید ناپلئون هیل را نیز مطالعه نمایید.
بخشی از کتاب تختخوابت را مرتب کن
جولای 1983 یکی از آن لحظات سخت بود. همانطور که رو به روی افسر فرمانده ایستاده بودم، فکر میکردم که کار من به عنوان یک افسر نیروی دریایی پایان یافته است. به تازگی از دسته آموزشی نیروی دریایی خارج شده بودم به خاطر تلاش برای تغییر کادر آن، سازماندهی، آموزش و انجام مأموریت نیروها. برخی از برجستهترین افسران و داوطلبان در این سازمان حضور داشتند، بعضی از حرفهایترین سربازانی که من تا به حال در آن جا دیده بودم. با این حال، بسیاری هنوز در حال و هوای دوران ویتنام مانده بودند، و من فکر میکردم که زمان تغییر فرا رسیده است. همانطور که من متوجه شدم، تغییر هرگز آسان نیست، به ویژه برای شخصی که مسئولیت جایی را بر عهده دارد.
خوشبختانه، اگر چه اخراج شدم، افسر فرمانده به من اجازه داد به یکی دیگر از تیمهای نیروی دریایی منتقل شوم، اما شهرت من به عنوان یک افسر نیروی دریایی به شدت آسیب دیده بود. هر جایی که میرفتم، افسران دیگر و نظامیان میدانستند که من شکست خورده بودم و هر روز نشانهها و پچپچهای ظریفی در اطرافم بود مبنی بر اینکه شاید من برای عضویت در گروه ویژه نیروی دریایی آماده نبودم.
در آن دوران، در دوران حرفهای من دو گزینه وجود داشت: تسلیم شدن و ادامه زندگی به عنوان یک غیر نظامی، که به نظر میرسید بنا بر آخرین گزارش افسر ادامه زندگی به عنوان یک غیر نظامی انتخابی منطقی باشد، و یا موفق شدن به هر قیمتی که شده و ثابت کردن به دیگران و خودم که من یک افسر خوب گروه بودم. من دومی را انتخاب کردم.
به زودی پس از اخراج من یک فرصت دیگر به من داده شد. فرصتی برای اعزام به خارج از کشور بهعنوان افسر مسئول یک جوخه نیروی دریایی.
فهرست مطالب
پیشگفتار
فصل اول: روزتان را با یک کار تکمیل شده شروع کنید
فصل دوم: نمیتوانید این مسیر را به تنهایی طی کنید
فصل سه: تنها اندازه قلب شماست که اهمیت دارد
فصل چهارم: زندگی عادلانه نیست، ولی به تلاشت ادامه بده!
فصل پنجم: شکست میتواند قویترتان کند
فصل ششم: باید خیلی جرات داشته باشید
فصل هفتم: مقابل آنهای که قلدری میکنند بایستید
فصل هشتم: به هنگام حوادث بهموقع عمل کنید
فصل نهم: به مردم امیدواری دهید
فصل دهم: هرگز، بههیچعنوان جا نزن
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.